رنگین کمان



نتیجه تصویری برای استیکر خنده


ایست!!
اینجا ایستگاه #خنده است.
باحال ترین #جوک های تلگرام را همراه با جالب ترین #کلیپ ها و مطالب روز,اینجا بخوانید


هر کجا خندیدیم،
      هر کجا خنداندیم،
             زندگانی آنجاست
                  بی خیال همه تلخی ها

@shgok


روی لینک کلیک کنید





راز موفقیت


یک ضرب المثل #اسپانیایی میگه:

 

برای پختن یک #املت خوشمزه، حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست؛

 

یعنی برای بدست آوردن هر چیزی، باید هزینه‌ای پرداخت کرد!

 

 این هزینه گاهی زمان شماست، گاهی #پول شماست، گاهی گذشتن از خوشی‌هاست، گاهی گذشتن از خواب راحته!

 

"هر موفقیتی بهایی دارد پس تصور نکنیم که افراد #موفق بدون بها آن را به دست آورده اند .

 

 

کانال سرگرمی

https://t.me/shgok


عطردرمانی



عطر درمانی یا رایحه درمانی (آرماتراپی) یکی از روشهای طب مکمل وجایگزین است که درآن بااستفاده از بو,عطر و روغنهای گیاهی به درمان بیماری می پردازند
روغنهای معطر چیست
روغنهای معطر گیاهی که در رایحه درمانی استفاده می شوند,روغنهایی هستند که ازاسانس معطر گیاهان,گلها,درختان,میوه ها,علفها پوست وبذرتهیه می‌شوند ‼️‼️
تاثیر روغنهای گیاهی دربدن انسان چیست
روغنهای معطر گیاهی,به راحتی,ازطریق پوست دربدن نفوذ می‌کنند.مستقیما وارد گردش خون می‌شوند و درسیستم اعصاب داخلی جریان می یابند سپس تاثیرات خود را مانند کاهش افسردگی دربدن اعمال می‌کنند و باقی مانده ی آنها از بدن دفع می‌شود
علاوه براین این روغنها می‌توانند بر هیجانات ذهن واحساس انسان نیز تاثیر بگذارند

 

پیج اینستاگرام

Cafehmod

#کافه مد

 

لینک وبلاگ

http://3maxnz.blog.ir/

 


گروه بویایی

منظور از گروههای بویایی,

#اسامی و

#اصطلاحاتی است که در

#صنعت عطر سازی به دسته های مختلف

#عطر داده می‌شود و ما به وسیله ی آنها می توانیم به درک بهتر از

#علم بویایی دست یابیم ودرنتیجه عطر

#رویایی مان را راحت تر انتخاب کنیم.


معمولا عطرها را در یک

#تقسیمات بندی عمومی به

#پنج دسته "گرم,خنک,تند,ملایم,شیرین,تلخ " و درنهایت "ترش " تقسیمات می‌کنند.این در حالی است که از نظر

#علمی در صنعت عطر سازی,چیزی حدود 35_36 یا حتی40 نوع دسته بندی

#رایجه های عطر وجود دارد که عموما به

#هفت گروه

#اصلی وهردسته به زیرشاخه های متعددی تقسیم می شود.


#نامگذاری گروههای بویایی نیز معمولا براساس موارد زیر انجام می شود
1 براساس

#نت های عطر یا

#مواد اولیه مورد استفاده در

#ساخت عطر
2 براساس

#احساس و

#تصوری که یک رایحه در فرد به وجود می آورد.
3 براساس تصور

#عمومی مشترک بین افراد از یک

#بو یا یک

#عبارت.


دسته بندی اصلی گروههای بویایی هم شامل موارد زیر می‌شوند

#آروماتیک (Aromatic )

#چایپره,مدیترانه ای,قبرسی (Chypre )

#مرکبات,میوه ای (Citrus)

#گل دار,گل بو (Floral)

#چرمی,حیوانی (Leather ️)

#شرقی,اورینتال,گرم (

#Oriental )

#چوبی (Woody)


پیج اینستاگرام

cafehmod

#کافه مد


لینک وبلاگ

عطرهایی که دراین دسته قرار می گیرند,به هنگام استشمام,بوی چوبهای معطر می‌دهند.مثل

#اسانس

#صندل,

#سرو,

#تیور,,

#سدر,

#رزین و.که غالبا با بوهای

#آروماتیک و

#میوه ای ترکیب می‌شوند.
عطرهای

#گروه

#بویایی چوبی اغلب

#گرم,

#تند وبسیار

#مردانه هستند وبرای

#خانم ها جذاب می‌باشند.
این روزها

#سرمایه‌ گذاری های اغلب

#شرکت های عطر سازی برای

#تولید عطر مردانه,به میزان زیادی بر روی

#رایحه های چوبی متمرکز شده است. عطرهایی که در

#نت میانی آنها ازاسانس انواع چوبها استفاده شده است و بویی ازچوب

#درختان می‌دهند.علت این کارنیزجاذبه ی زیادی است که گروه بویایی چوبی برای خانم ها دارد


اینستاگرام

cafehmod


کسب درآمد از اینترنت


حتماً تا به حال تبلیغ های گسترده ای دربارۀ کسب درآمد از اینترنت با شعارهای تبلیغاتی جذاب مانند کسب درآمد ازاینترنت با روزی 200 هزارتومان تا 2 میلیون تومان» و. دیده باشید و وسوسه شدید تا هزینۀ گزافی رو بپرداززید وپکیج رو تهیه کنید اما قسمت تأسف بار ماجرا برای خیلی از خریداران این است که پس از خرید پکیج-درعمل از آن- درآمدهای رویایی خبری نیست واین واقعاً ناراحت کننده است.نه تنها پولی که می توانستی باآن کاردیگری انجام دهی، از دستت رفته بلکه حتی یک ریال هم به دست نیاوردی وفقط جیب گشاد فروشندگان این پکیج ها را پر کرده ای.اولین پرسشی که دراینجا به دهنت می رسد،این است که چرااز درآمدهای میلیونی که صاحبان پکیج ها وعده اش را می دادند،خبری نیست؟

من به عنوان کسی که تجربۀ تلخ خرید این محصولات رویایی را دارم،امروز می خواهم پرده از این حقایق بردارم تا تنها کسی به خرید چنین محصولاتی بپردازد که حقیقتاً اهل کسب درآمد ازاین راه هست.پس برای درک بهترموضوع با من همراه باشید.

بگذارید با یک سؤال شروع کنم.

درآمدهای اینترنتی شامل چه مواردی می شود؟

طبق آموزشهای این پکیج ها،درآمدهای اینترنتی شامل کسب درآمد از طریق کانال تلگرام،پیج اینستاگرام،همکاری درفروش،اپلیکیشن های فروش شارژ و پرداخت، وبلاگ،وبسایت وهمچنین دورکاری یا همکاری با سایت هایی که دورکاری را به عهده گرفتن وهمچنین درآمدهای کلیکی می شود.

خب پس زمینه های کسب درآمد زیاداست اما چرا عده ای نی توانند پولی ازاین راه به دست آورند؟

علتش این است که لازمۀ کسب درآمد ازاینترنت مثل کسب درآمد ازهر حرفۀ دیگری ،نیازمند سرمایه گذاری وصرف وقت است.بنابراین اینکه طبق بعضی شعارها شما بخوابین سایتتون پول درمیاره یا پستتون درکانال تلگرام،بازدید می خوره،» به همین سادگیها نیست.باید شما قبلش اقداناتی کرده باشید که این اتفاق دلچسب بیفته.حتماً می پرسید،چه اقدماتی؟

ببینید برای اینکه بتونید ازکانال تلگرام درآمدی به دست بیارین باید کانالتون دارای ممبر یا اعضای زیادی باشه.عضوگیری درتلگرام،کارساده ای نیست وهرکسی خوشش نمیاد عضو کانال ما بشه.اگه بخواین با روشهای رایگان عضو به دست بیارین، زمان می بره وسریع به درامد نمی رسین واگرهم بخواین زود اعضای کانالتونو زیاد کنید، باید پول خرج کنید؛یعنی یا ممبر بخرین یا کانال با ممبر بالا بخرین. پس صِرف خریدن پکیج،پولدارنمیشین باید سرمایه بذارین.ضمناً پس داشتن کانال باید داخل کانال مطلب بذارید وتولید محتوا کنید که این کارهم نیازمند گذاشتن وقته وطبیعتاً حجم نت شما نیز دراین راه مصرف میشه.مسئلۀ دیگه هم اینه که کانالی که اعضای زیادی داشته باشه اما پستها بازدید زیادی نخورده باشه،ارزش زیادی نداره چون کمترکسی به چنین کانالهایی تبلیغ میده واگرهم تبلیغ بگیرید،تا زمانی که بازدید بالایی نخوره شما به پول قابل توجهی نمی رسید.بنابراین اگه میخواین سریع بازدید پستها رو بالا ببرین، بازهم باید دست به جیب بشین.

اگه بخواین وبلاگ یا سایت داشته باشین و تبلیغ بذارین یا تبلیغ بگیرین و پولی ازاین راه به دست بیارین باید سئوی سایت یا وبلاگ شما بالا باشه؛یعنی سایتتون یا وبلاگتون پربازدید باشه تا تبلیغ، بازدید بخوره واگه شانستون بگیره ،کلیک شه تا اندک مبلغی برای شما منظور شهبرای بالا بردن سئوی سایت ووبلاگ یا باید تولید محتوای شما منحصر به فرد وخاص باشه یعنی مطالب مخاطب پسند گذاشته باشین که درسرچ گوگل،بالا بیاد و زیاد کلیک شه که تولید محتوای خوب نیازمند گذاشتن وقت یا داشتن تخصص ودانش  وهنره یا باید با پول، سئوی سایتت یا وبلاگتو بالا ببری.

درمورد دورکاری وسایت هایی که دورکاری میدن،به این صورته که تو در سایتهای مربوطه عضو میشی،ازبین تخصص هایی که گفته شده،موردی انتخاب می کنی،کار روانجام میدی،وطبق مقررات،درصد ازپیش تعیین شده،پولت رومی گیری.مثال:

فرض کن تو تایپ بلدی.یه پروژه برای تایپ بهت میدن،بعد از ارسال کار، درصدی برای خودشون برمی دارن و درصدی به حسابت می ریزن.اما ممکنه بعضی سایتها قانون داشته باشن مثلاً وقتی حساب تو به 50 هزارتومن رسید، باهات تسویه میکنن. پس بازهم باید وقت بذاری وپول الکی وبدون دردسر به حسابت نمیاد.

همکاری درفروش چطوره؟

درسایت های همکاری درفروش باید بازاریابی کنی.محصولات اونا رو با هرروشی که بلدی میفروشی و پورسانت خودت رو که واست مشخص کردن،میگیری.درآمدت بستگی به میزان فروشت داره.البته انجام این کارهم نیازمند صرف وقته.میتونی با تلگرام واینستاگرام هم محصولات رو بفروشی اما درهردومورد برای موفقتربودن باید پول خرج کنی.مثلاًتبلیغ بدی،کانال یا پیج با اعضای زیاد داشته باشی و. مگراینکه کالایی که میفروشی،خاص باشه که معمولاً مشتری خودشو جذب میکنه اما بازهم تو باید برای فروشش تلاش کنی و مایه بذاری.

دراینستاگرام هم معمولاً جذب فالوئر نسبت به تلگرام ساده تره.و گرفتن لایک،ویو، کامنت با روشهای رایگان و پولی امکان پذیره که طبق معمول،روش پولی زودتر به نتیجه میرسه.

بنابراین متوجه میشیم که صِرف خرید یک پکیج کسب درآمد،پولدارنمیشیم و هیچ پولی بدون اینکه ما واسش ازقبل زحمت کشیده باشیم و راهش  رو درست کرده باشیم،درخواب و بیداری به حساب ما نمیاد.اگه کسی یه تبلیغ میذاره تاصبح ده هزارتا بازدید میخوره و صدهزارتومن میگیره، اون از قبل خرج کرده یک کانال با ممبر بالا تهیه کرده اگربازدید نداره برای کانالش،میخره،برای به روز نگهداشتن محتوای کانالش تلاش میکنه و درواقع با همین کانال درگیره تا کانال برای او پول دربیاره وبدون زحمت و بدون صرف وقت نیست.درست همون طورکه بقیۀ کسب وکارها زحمت دارند ونیاز به صرف سرمایه و وقت دارند.

اما مسئله ای که هست،اینه که هیچ وقت یک مربی شیرینی پزی ادعا نمیکنه با خرید آموزش او یا رفتن حضوری به کلاسهای شیرینی پزی وی، می تونیم درآمدهای رویایی داشته باشیم.اگرهم بگه کسی باورنمیکنه چون همه میدونیم تنها با دیدن یک دوورۀ آموزش شیرینی پزی،قناد ماهری نمیشیم بلکه برای رسیدن به این هدف باید وقت بذاریم وپول خرج کنیم اینقدرشیرینی بپزیم وخراب کنیم تا بلأخره مهارت کسب کنیم وبدون شک کسانی که در هرحرفه ای مهارت کسب می کنند،درآمدهای خوب ومشتریهای خاص خودشون رو دارند

این درحالیه که پکیج های درآمد ازاینترنت،درتبلیغات خودشون،ازابتدا قول درآمدهای نجومی ودرآمدهای روزانه وماهانۀ بالا رو اون هم خیلی راحت و بدون زحمت یا بدون سرمایۀ اولیه یا سرمابۀ ناچیز میدن درحالیکه وقتی وارد گُود میشی میفهمی که این وعده ها دروغی بیش نیست. کسب وکاراینترنتی مثل بقیۀ کسب وکارهاست.هم نیاز به وقت گذاشتن داره هم نیاز به سرمایه داره واگربخوای بدون سرمایه گذاری، ازاینترنت درآمد کسب کنی، به درآمد خاصی نمیرسی.

پس پول درآوردن وکسب وکار،اینترنتی وغیراینترنتی نداره.هردو نیازبه صرف وقت دارند،هردونیازبه پول دارند و هردو نیاز به آموزش دارند.درصورتی قدم دراین مسیربذار که حاضری وقتت رو و پولت،موبایلت و کامپیوترت رو صرف این راه کنی.

هرکسی باید براساس استعداد وعلاقۀ خودش درمسیراشتغال،قدم بذاره،مهارت کسب کنه ونفر اول حوزۀ کاری خودش بشه تا درآمد بالا داشته باشه . دیگه فرقی نداره اون کار اینترنتی باشه یا غیراینترنتی.به قول مولانا :

هرکسی را بهر کاری ساختند          

  میل آن را در دلش انداختند

الان که این متن رو نوشتم،احساس شادی و آرامش می کنم.چون فکرمی کنم، دِینم رو ادا کردم و با به اشتراک گذاشتن تجربۀ خودم،قدمی برداشتم تا مبادا کسی که اهل این راه نیست،فریب بخوره و پولش رو  هدر بده.چون صاحبان این پکیج ها ،دارند از شرایط بیکاری و بی پولی و آرزوی ثروتمند شدن میلیونها جوان ایرانی،سوء استفاده می کنند درست مثل کسانی که اپلیکیشن ها یا کانال های پیش بینی مسابقات فوتبال رو راه انداختند. نفری هزارتومن از اینهمه شرکت کننده می گیرند وجیب خودشونو پر پول می کنند و تازه اگه کسی درست پیش بینی کرد،پولی بهش نمیدن بلکه باید بیست مرتبه درست حدس بزنه تا درنهایت لطف کنن بیست هزارتومن بهش بِدَن که کمتراین اتفاق میوفته و اصلاً 20 هزارتومن که ارزشی نداره و باهاش چیزخاصی نمیشه خرید. اما هزارتومن این همه آدم که به جیب اونها رفته و پولدارشدن وبه ریش خیلی از ماها می خندند.

به امید این که تمام شیاد ها درهرلباسی و با هرمحصولی که هستند از فضای مجازی جمع شوند و اینترنت به یک محیط امن برای هرفعالیتی تبدیل شود.

وسخن آخر بیت زیبای سعدی است که می گوید:

من آنچه شرط بلاغست با تو می گویم

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

 

 

 



راز شویی


درهنگام آغاز زندگی شویی


باید این پرسش را پیش کشید:


آیا گمان می کنی بااین زن


تا کهنسالی


به خوبی وخوشی


گفتگو خواهی کرد؟


هرچیزدیگر در شویی گذراست


اما بیشترین زمان همنشینی


از آن گفتگوست



نیچه




پیج اینستاگرام


خاص خاص

@cafehmod



تقسیم گروه چوبی


گروه بویایی چوبی براساس این که با چه موادی ترکیب می شود,به زیرگروه های زیر تقسیم می شود


1 - چوبی آب (دریایی):

Woody

Aquatic -

#رایحه های این گروه,

#ملایم,

#خنک,

#شیرین, و

#اسپرت است ودرهنگام استشمام,عطر آب راباخودبه همراه دارد.


- مناسب

#جوانان و

#نوجوانان است.
- مناسب روزهای گرم

#تابستان است.


2 -  چوبی

#آروماتیک :

#Woody

#Aromatic
دررایحه ی این عطرها

#اسانس چوب با

#گیاهان و

#علف هاترکیب می‌شود.


- بویی ازچوب,مقوا یا

#صابون ازآنها به مشام می‌رسد.
- بعضی ازعطرهای این گروه ،

#خنک هستند


3 - چوبی چایپره:

Woody

#Chyore
رایحه ای بسیار

#کلاسیک,خشک,

#سیگار مانند دودی,

#تند,بادوام وسنگین دارند.♥️


4 - چوبی

#گل و

#مشک :
Woody

#Floral -

#Musk
رایحه ی این عطر,

#شیرینی و

#تلخی چوب مانندی دارد واغلب خنک اند وبوی خاصی دارند.


5 - چوبی

#تند :
Woody

#Spicy - رایحه ی غالب این گروه, رایحه ی

#ادویه هاست.






رها



در زمانی که برده داری در #آمریکا رایج بود

زن سیاهپوستی بنام #هاریت ،

گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.

بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟

او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت:

قانع کردن یک برده به اینکه

تو #برده نیستی، و باید آزاد باشی .





چوبی


عطرهایی که دراین دسته قرار می گیرند,به هنگام استشمام,بوی چوبهای معطر می‌دهند.مثل

#اسانس

#صندل,

#سرو,

#تیور,,

#سدر,

#رزین و.که غالبا با بوهای

#آروماتیک و

#میوه ای ترکیب می‌شوند.
عطرهای

#گروه

#بویایی چوبی اغلب

#گرم,

#تند وبسیار

#مردانه هستند وبرای

#خانم ها جذاب می‌باشند.
این روزها

#سرمایه‌ گذاری های اغلب

#شرکت های عطر سازی برای

#تولید عطر مردانه,به میزان زیادی بر روی

#رایحه های چوبی متمرکز شده است. عطرهایی که در

#نت میانی آنها ازاسانس انواع چوبها استفاده شده است و بویی ازچوب

#درختان می‌دهند.علت این کارنیزجاذبه ی زیادی است که گروه بویایی چوبی برای خانم ها دارد





راز موفقیت


یک ضرب المثل #اسپانیایی میگه:

 

برای پختن یک #املت خوشمزه، حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست؛

 

یعنی برای بدست آوردن هر چیزی، باید هزینه‌ای پرداخت کرد!

 

 این هزینه گاهی زمان شماست، گاهی #پول شماست، گاهی گذشتن از خوشی‌هاست، گاهی گذشتن از خواب راحته!

 

"هر موفقیتی بهایی دارد پس تصور نکنیم که افراد #موفق بدون بها آن را به دست آورده اند .

 

 



عطردرمانی



عطر درمانی یا رایحه درمانی (آرماتراپی) یکی از روشهای طب مکمل وجایگزین است که درآن بااستفاده از بو,عطر و روغنهای گیاهی به درمان بیماری می پردازند
روغنهای معطر چیست
روغنهای معطر گیاهی که در رایحه درمانی استفاده می شوند,روغنهایی هستند که ازاسانس معطر گیاهان,گلها,درختان,میوه ها,علفها پوست وبذرتهیه می‌شوند ‼️‼️
تاثیر روغنهای گیاهی دربدن انسان چیست
روغنهای معطر گیاهی,به راحتی,ازطریق پوست دربدن نفوذ می‌کنند.مستقیما وارد گردش خون می‌شوند و درسیستم اعصاب داخلی جریان می یابند سپس تاثیرات خود را مانند کاهش افسردگی دربدن اعمال می‌کنند و باقی مانده ی آنها از بدن دفع می‌شود
علاوه براین این روغنها می‌توانند بر هیجانات ذهن واحساس انسان نیز تاثیر بگذارند

 

 

لینک وبلاگ

http://3maxnz.blog.ir/

 


گروه بویایی

منظور از گروههای بویایی,

#اسامی و

#اصطلاحاتی است که در

#صنعت عطر سازی به دسته های مختلف

#عطر داده می‌شود و ما به وسیله ی آنها می توانیم به درک بهتر از

#علم بویایی دست یابیم ودرنتیجه عطر

#رویایی مان را راحت تر انتخاب کنیم.


معمولا عطرها را در یک

#تقسیمات بندی عمومی به

#پنج دسته "گرم,خنک,تند,ملایم,شیرین,تلخ " و درنهایت "ترش " تقسیمات می‌کنند.این در حالی است که از نظر

#علمی در صنعت عطر سازی,چیزی حدود 35_36 یا حتی40 نوع دسته بندی

#رایجه های عطر وجود دارد که عموما به

#هفت گروه

#اصلی وهردسته به زیرشاخه های متعددی تقسیم می شود.


#نامگذاری گروههای بویایی نیز معمولا براساس موارد زیر انجام می شود
1 براساس

#نت های عطر یا

#مواد اولیه مورد استفاده در

#ساخت عطر
2 براساس

#احساس و

#تصوری که یک رایحه در فرد به وجود می آورد.
3 براساس تصور

#عمومی مشترک بین افراد از یک

#بو یا یک

#عبارت.


دسته بندی اصلی گروههای بویایی هم شامل موارد زیر می‌شوند

#آروماتیک (Aromatic )

#چایپره,مدیترانه ای,قبرسی (Chypre )

#مرکبات,میوه ای (Citrus)

#گل دار,گل بو (Floral)

#چرمی,حیوانی (Leather ️)

#شرقی,اورینتال,گرم (

#Oriental )

#چوبی (Woody)



لینک وبلاگ

http://3maxnz.blog.ir


ازقصه تا مثل


معرفی کتاب

      کتاب ازقصه تا مثل به قلم نسرین زبردست و با همکاری انتشارات هرمان دراصفهان به چاپ رسیده است.این کتاب دارای 186 ضرب المثل همراه با داستانک مربوط به شکل گیری هریک می باشد ونویسنده علاوه برگردآوری مطالب مذکور،به بررسی مضامین مثل وحکمت وپیشینۀ گردآوری آنها پرداخته است. همچنین با توجه به اینکه نگارنده مثل های کتاب خود را از مجموعۀ چهارجلدی امثال وحکم دهخدا فراهم آورده، چگونگی جمع آوری این کتاب توسط علامه علی اکبردهخدا را نیز شرح داده است

      درمجموع، ضرب المثل های گردآمده درکتاب ازقصه تا مثل - ازنظرمحتوا -پیرامون مسائل آموزنده و تربیتی، طنز و سرگرمی، تاریخی، تأمل برانگیز،اجتماعی و… می باشد که چکیده ای ازمطالب آن به منظور آشنایی خوانندگان با این کتاب و ترسیم نمایی کلی از محتوای آن ارائه می گردد.


لینک مشاهده ی کتاب


دانلود


https://keemeeyagar.kowsarblog.ir/



ghesseh



نام کتاب

ازقصه تا مثل

 

نویسنده

نسرین زبردست

 

موضوع

 - ضرب المثلها وقصه های کوتاه کوتاه

- بررسی مفاهیم مثل وحکمت وپیشینۀ جمع آوری آنها

- امثال وحکم دهخدا وچگونگی نگارش آن

 

برای دانلود روی عنوان زیر،کلیک کنید

دانلود چکیده ی کتاب

 

قیمت تک جلد

12000 تومان

قیمت پک 10 تایی وبیشتر

90000 تومان

درصورت خرید10 جلد،جلد یازدهم را هدیه بگیرید



همراه با کارت قرعه کشی

(اعتبار سال 98)

تماس درتلگرام

09012357060

آیدی سفارش

@aftab_136

کانال تلگرام

@ktr98




sag


خری درحال نزع بود وسگی برای خوردن لاشۀ او انتظارمی کشید.

خرگفت: بیهوده انتظارمبرکه من تا شنبه نمیرم. »

سگ پاسخ داد: من نیزتا یکشنبه بیکارم. »


منبع

کتاب ازقصه تا مثل

اثر

نسرین زبردست

قیمت کتاب

12000 تومان


سفارش تلگرام

@aftab_136


تماس

09012357069







ghesseh



نام کتاب

ازقصه تا مثل

 

گردآوری و نگارش

نسرین زبردست

 

موضوع

 - ضرب المثلها وقصه های کوتاه کوتاه

- بررسی مفاهیم مثل وحکمت وپیشینۀ جمع آوری آنها

- امثال وحکم دهخدا وچگونگی نگارش آن

 

برای دانلود روی عنوان زیر،کلیک کنید

دانلود چکیده ی کتاب

 

قیمت

12000 تومان



همراه با کارت قرعه کشی

(اعتبار سال 98)

تماس درتلگرام

09012357060

آیدی سفارش

@aftab_136

کانال تلگرام

@ktr98



آسمان

روزی مردی به وزیرنظا م که حا کم تهرا ن در زما ن نا صرالدین شا ه بود،شکا یت کرد وگفت:" فلانی خانۀ مرا به زورغصب کرد ه است." سپس اسنا د ومدارک خویش را نشا ن داد.حا کم پس ازاثبا ت صحت ادعا ی مرد،غاصب را فرا خوا ند واسنا د تملکش را خواست.مرد غا صب که سند ومدرکی نداشت،گفت:" ازآسما ن افتا د ه ام وخا نه از آن من است." حا کم،خا نه را به صا حبش بازگردا ند ودستوردا د،غا صب را فرا وا ن بزنند.سپس از اوپرسید:" می دا نی چرا به زدن تو فرمان دا دم؟" گفت:" حضرت حا کم، بهتردا ند ." حا کم ادا مه دا د." خوا ستم به هوش با شی تا ازاین پس،هرگا ه خواستی ازآسما ن بیفتی،به خا نۀ خویش بیفتی ودیگرا ن را آزار ندهی."


منبع:


کتاب ازقصه تا مثل


نویسنده:


نسرین زبردست


تماس:


09012357069


آیدی تلگرام


@aftab_136





ghesseh



نام کتاب

ازقصه تا مثل

 

گردآوری و نگارش

نسرین زبردست

 

موضوع

 - ضرب المثلها وقصه های کوتاه کوتاه

- بررسی مفاهیم مثل وحکمت وپیشینۀ جمع آوری آنها

- امثال وحکم دهخدا وچگونگی نگارش آن

 

برای دانلود روی عنوان زیر،کلیک کنید

دانلود چکیده ی کتاب

 

قیمت

12000 تومان



همراه با کارت قرعه کشی

(اعتبار سال 98)

تماس درتلگرام

09012357060

آیدی سفارش

@aftab_136

کانال تلگرام

@ktr98



آسمان

    روزی مردی به وزیرنظا م که حا کم تهرا ن در زما ن نا صرالدین شا ه بود،شکا یت کرد وگفت:

     " فلانی خانۀ مرا به زورغصب کرد ه است."

     سپس اسنا د ومدارک خویش را نشا ن داد.

     حا کم پس ازاثبا ت صحت ادعا ی مرد،غاصب را فرا خوا ند واسنا د تملکش را خواست.

     مرد غا صب که سند ومدرکی نداشت،گفت:" ازآسما ن افتا د ه ام وخا نه از آن من است."

     حا کم،خا نه را به صا حبش بازگردا ند ودستوردا د،غا صب را فرا وا ن بزنند.

     سپس از اوپرسید:" می دا نی چرا به زدن تو فرمان دا دم؟"

     گفت:" حضرت حا کم، بهتردا ند ."

     حا کم ادا مه دا د." خوا ستم به هوش با شی تا ازاین پس،هرگا ه خواستی ازآسما ن بیفتی،به خا نۀ   خویش بیفتی ودیگرا ن را آزار ندهی."


منبع:


کتاب ازقصه تا مثل


نویسنده:


نسرین زبردست


تماس:


09012357069


آیدی تلگرام


@aftab_136


کانال های تلگرام


1

@azghmasal


2

@ktr98




ghesseh



نام کتاب

ازقصه تا مثل

 

گردآوری و نگارش

نسرین زبردست

 

موضوع

 - ضرب المثلها وقصه های کوتاه کوتاه

- بررسی مفاهیم مثل وحکمت وپیشینۀ جمع آوری آنها

- امثال وحکم دهخدا وچگونگی نگارش آن

 

برای دانلود روی عنوان زیر،کلیک کنید

دانلود چکیده ی کتاب

 

قیمت

12000 تومان



همراه با کارت قرعه کشی

(اعتبار سال 98)

تماس درتلگرام

09012357060

آیدی سفارش

@aftab_136

کانال تلگرام

1


@azghmasal


2

@ktr98





sag


خری درحال نزع بود وسگی برای خوردن لاشۀ او انتظارمی کشید.

خرگفت: بیهوده انتظارمبرکه من تا شنبه نمیرم. »

سگ پاسخ داد: من نیزتا یکشنبه بیکارم. »


منبع

کتاب ازقصه تا مثل

اثر

نسرین زبردست

قیمت کتاب

12000 تومان


سفارش تلگرام

@aftab_136


تماس

09012357069

کانال های تلگرام

1
@azghmasal

2
@ktr98






برمکیان

 

نعمان بن منذر دمشقی پس ازقتل عام برامکه بر سر قبورآنها می رفت و آنان را مدح می گفت.
خبر به خلیفۀ عباسی رسید. دستورداد، او را بیاورند و شکنجه کنند.
وقتی نعمان به خدمت آمد، خلیفه از او پرسید:
آیا ازخشم ما نمی ترسی که مردودین درگاه ما را مدح می کنی؟»
نعمان پاسخ داد:
من مردی مالداربودم که از بخت بد، تنگ دست و فقیرگشتم. روزی با خانوادۀ خود به سامرا رفته و درخانۀ فضل بن یحیی برمکی فرود آمدم.
او مرا بسیارگرامی داشت و به انواع کرامتها بنواخت که شرح آن طولانی است. »
خلیفه پس از شنیدن سخنان نعمان، اشک در چشمانش جمع شد و دستورداد تا خلعت و صله ای نیکو برای او بیاورند.
وقتی هدایا را آوردند، نعمان گفت: این نیز از برکت برمکیان است. »

 


منبع:
کتاب ازقصه تا مثل, صص 91-92
نویسنده: نسرین زبردست


کانال تلگرام , و سروش کتاب ازقصه تا مثل :
https://t.me/azghmasal


اشپختر

 


برشی از یک ضرب المثل تاریخی


یکی از رویدادهای تاریخی که در زمان #فتحعلی شاه قاجار رخ داد, جنگهای مفتضحانه ی او با #روسیه ی تزاری بود که به قراردادهای ننگین #گلستان و #ترکمان_چای انجامید.
:neutral_face:
جالب است بدانید که همین مبارزات, زمینه ساز پیدایش ضرب المثلی درمیان ایرانیان شد که "سر #اشپختر آورده " نام دارد و کنایه از شتاب بسیار زیاد و غیر ضروری می باشد.
:orange_book:
بخشی از ضرب المثل به این شرح است :
در زمان نزاع فتحعلی شاه قاجار و سلطان روس, اشپختر,سردار روس بعضی از ولایات مرزی #ایران را گرفت و به هر شهری که می رسید, آن را خراب می کرد.
:worried:
فتحعلی شاه از این واقعه بسیار مضطرب شد. درهمین حال,میرزا محمد #اخباری که درتهران اقامت داشت,نزد فتحعلی شاه رفت و گفت :"من سر اشپختر را برای تو چهل روزه به #تهران می آورم مشروط بر اینکه."

 

ادامه ی داستان را در ص 66 کتاب ازقصه تا مثل بخوانید

 

تلگرام

https://t.me/azghmasal


:books:
 


نفرین

 

از روزگاران قدیم در هر بُرهه ای از تاریخ، حاکمان و مسئولین بی لیاقتی وجود داشته اند که به جای حل مشکلات مردم و مرهم گذاشتن بر دردهای آنان، با سخنان و رفتارهای غیرمسئولانه شان، نهایت بی تدبیری و ضعف خود را برای همگان به نمایش می گذاشتند. مانند ضرب المثل ننه ام بهتر از تو نفرین می کند» که در آن، حاکم به جای کمک به رفع مشکل به نفرین کردن کارگزار خود می پرداخت.

شرح این مثل را در لینک زیر بخوانید

 

https://t.me/azghmasal


مَثل

 

قسمت قصه ها و مثل ها » ی کتابم، 186 ضرب المثل و

قصه ی کوتاه داره که اکثراً از مایه های طنز برخوردارند.اما نکته

ی قابل توجه اینه که همین مثل های طنز، خیلی وقتها یک

تجربه یا نکته ی قابل تأمل در دل خود دارند.

مثلاً درضرب المثل یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس

با دندانهام جنگ کنم » می خونیم:

 

مردی را سرزنش می‌کردند که با سلاحی کامل، چگونه ازدشمن شکست خوردی؟

گفت: یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس با دندانهام جنگ کنم؟» ( کتاب از قصه تا مثل، ص 95)

 

اگرچه در ظاهر این ضرب المثل، یک حکا یت طنزآمیز، بیشتر

نیست اما با کمی دقت در می یابیم که هدف راوی، چیزی فراتر

 از خنداندن مخاطب است. وی با لباس طنز می خواهد

اهمیت مهارت آموزی را به خواننده گوشزد کند و بگوید اگر

کامل ترین ابزار و تجهیزات را در هر زمینه ای داشته باشی اما

تکنیک استفاده از آنها را ندانی، هیچ گرهی از مشکلاتت باز

نمی شود وحکایتت می شود حکایت جنگجوی قصه ی ما.

 

 

دوست عزیزم! اگه شما برداشت دیگه ای از این ضرب المثل داری، خوشحال میشم در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذاری. متشکرم

 

دانلود چکیده ی کتاب از قصه تا مثل

در کانال تلگرام

https://t.me/azghmasal


masal

 

همون طور که میدونید، بخش مهمی از ضرب المثل های فارسی دارای نکات تربیتی و آموزنده هستند؛ علتشم اینه که گذشتگان ما به این موضوع خیلی اهمیت می دادند و برای اینکه فرزندانشون در زندگیشون موفق تر باشند، سعی می کردند به شکل های مختلف، تجربیاتشونو به اونا منتقل کنند.

امروز تصمیم دارم به یکی از همین نکات اموزنده که در تربیت فرزند از اهمیت فراوانی برخوداره اشاره کنم. اسم این مَثل هست: تخم مرغ ، شتر می شود» و اما شرح مَثل:

 

 

پسری درکودکی، تخم مرغی ید و نزد مادرآورد. مادر، او را نوازش کرد و کارش را ستود. پسر وقتی بزرگ شد، شتری به سرقت برد و نگهبانان، او را گرفتند و پادشاه دستورقتل وی را داد.هنگام مرگ، پسر به جلاد التماس کرد که اجازه دهد برای آخرین بار، مادرش را ببیند و با اووداع کند. جلاد پذیرفت. مادر را آوردند. پسر به اوگفت: ای مادر! آرزوی من این است که زبان تو را ببوسم. »پیرزن زبانش را ازدهان بیرون آورد. پسر با دندان، زبان مادر را ازبُن کَند و گفت: تخم مرغ ، شتر می‌شود. » (کتاب ازقصه تا مثل، ص 49).

 

نکته ی تربیتی مهمی که این ضرب المثل به ما میگه اینه که مهر و محبت، سر جای خودش و برخورد جدی با کار زشت و ناشایست هم به جای خودش. درواقع اگه رفتار غلط بچه مون رو به حساب بچگیش بگذاریم و از سر عاطفه ی مادری اونو ببخشیم و برخورد لازمو باهاش نکنیم، ممکنه در آینده مرتکب رفتاری بشه که عواقب بدی به دنبال داشته باشه و دلسوزی ما هم در اون زمان، هیچ سودی به حالش نداشته باشه.

پس به قول شاعر ( محمود شبستری) :

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست               

 که هر چیزی به جای خویش نیت»

 

دوست عزیزم! اگر شما هم برداشت خاصی یا نظری درباره ی این ضرب المثل داری، میتونی با ثبت در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذاری. متشکرم

 

 

شما می تونید چکیده ی کتاب رو در پیام رسان تلگرام و سروش به آدرس زیر دانلود کنید:

تلگرام

https://t.me/azghmasal

 

 

 


ضرب المثل، ازقصه تامثل، هم به ناسوتش خورد هم به لاهوتش

 

یکی از ضرب المثل های تاریخی و تأمل برانگیزی که در کتابم به چشم می خوره، مثلی است با نام هم به لاهوتش خورد، هم به ناسوتش ». این مَثل مربوط به نبرد محمد دوم با مسیحیانه که در نهایت به پیروزی او منجر میشه. اول، شرح مَثل:

درهنگام محاصرۀ قسطنطنیه – آن‌گاه که تسخیر روم شرقی مسلم بود – جاسوسان، محمد دوم را آگاه کردند که در شهر، انقلابی بزرگ به پاشده است؛ زیرا کشیشان و به تبع آنان دیگر مردمان در مسئله ای کلامی به دو بخش تقسیم شده اند و هم اکنون امپراطور و سایر سران درکلیسای قدیس صوفی گرد آمده اند و بحث می کنند که آیا زخم وارد بر مسیح، بر جنبۀ لاهوت آن حضرت خورد یا ناسوت او. » محمد فوراً تیری از توپی سنگین به همان کلیسا شلیک کرد و وقتی اصابت کرد، گفت: هم به لاهوتش خورد، همبه ناسوتش. »

درسی که این ضرب المثل به ما میده، اینه که هیچ وقت اسیر بحث و جدل های بی حاصل نشیم؛ به خصوص در شرایط حساس؛ زیرا نه تنها نتیجه ای در بر نداره بلکه فرصتی میشه برای رقیب یا دشمنمون تا با سوء استفاده از غفلت ما، کاری ترین ضربات رو به ما وارد کنه.

 

دوست عزیزم! اگه برداشت متفاوتی از این ضرب المثل داری، با ثبت اون در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذار . متشکرم

 

شما می تونید چکیده ی کتاب رو در پیام رسان تلگرام و سروش به آدرس زیر دانلود کنیید

https://t.me/azghmasal

 

منبع:

 

کتاب از قصه تا مثل

 

نویسنده

نسرین زبردست

 

تماس

09012357069

 

 


خمیازه

 

    

     کد خدایی با زن وغلامش نشسته بود.

     زن خمیازه کشید. غلام نیزهمان کاررا کرد.

     کد خدا بدگمان شد و فکرکرد، خمیازه میان همسر وغلامش رازی است.

     بنابراین به اتاق دیگررفت. زن را نزد خود فرا خواند و فوراً او را کشت.

     سپس به نزد غلام بازگشت .
     پس ازمدتی غلام خمیازه ای دیگرکشید وهمان حال به کد خدا نیزدست داد.
     کد خدا فهمید سرایت خمیازه ازشخصی به شخص دیگر، امری طبیعی است.
     بدین ترتیب ،ازکردۀ خود پشیمان شد وگفت:
     " خمیازه،خمیازه آرد؛حیف برجان آن که مُرد."
 
منبع
 
کتاب از قصه تا مثل
 
 
گردآوری و نگارش
 
نسرین زبردست
 
 
سفارش
 
09012357069
 
 
آیدی تلگرام
 
@aftab_136
 

کانال تلگرام
 
@azghmasal
 
 

 

 
 

آسمان

 

    روزی مردی به وزیرنظا م که حا کم تهرا ن در زما ن نا صرالدین شا ه بود،شکا یت کرد وگفت:

     " فلانی خانۀ مرا به زورغصب کرد ه است."

     سپس اسنا د ومدارک خویش را نشا ن داد.

     حا کم پس ازاثبا ت صحت ادعا ی مرد،غاصب را فرا خوا ند واسنا د تملکش را خواست.

     مرد غا صب که سند ومدرکی نداشت،گفت:" ازآسما ن افتا د ه ام وخا نه از آن من است."

     حا کم،خا نه را به صا حبش بازگردا ند ودستوردا د،غا صب را فرا وا ن بزنند.

     سپس از اوپرسید:" می دا نی چرا به زدن تو فرمان دا دم؟"

     گفت:" حضرت حا کم، بهتردا ند ."

     حا کم ادا مه دا د." خوا ستم به هوش با شی تا ازاین پس،هرگا ه خواستی ازآسما ن بیفتی،به خا نۀ   خویش بیفتی ودیگرا ن را آزار ندهی."

 

 

منبع:

 

کتاب ازقصه تا مثل

 

نویسنده:

 

نسرین زبردست

 

تماس:

 

09012357069

 

آیدی تلگرام

 

@aftab_136

 

کانال تلگرام

 

@azghmasal

 

 

 



ghesseh

 

 

نام کتاب

ازقصه تا مثل

 

گردآوری و نگارش

نسرین زبردست

 

موضوع

 - ضرب المثلها وقصه های کوتاه کوتاه

- بررسی مفاهیم مثل وحکمت وپیشینۀ جمع آوری آنها

- امثال وحکم دهخدا وچگونگی نگارش آن

 

برای دانلود روی عنوان زیر،کلیک کنید

دانلود چکیده ی کتاب

 

قیمت

12000 تومان



همراه با کارت قرعه کشی

(اعتبار سال 98)

تماس درتلگرام

09012357060

آیدی سفارش

@aftab_136

کانال تلگرام


@azghmasal

 

 

 

 



sag

 

 

خری درحال نزع بود وسگی برای خوردن لاشۀ او انتظارمی کشید.

خرگفت: بیهوده انتظارمبرکه من تا شنبه نمیرم. »

سگ پاسخ داد: من نیزتا یکشنبه بیکارم. »

 

منبع
 
کتاب ازقصه تا مثل
 
اثر
 
نسرین زبردست
 
قیمت کتاب
 
12000 تومان
 
 
سفارش تلگرام
 
@aftab_136
 
 
تماس
 
09012357069
 
کانال تلگرام
 
@azghmasal
 
 
 
 

 

 


خرید کتاب

 

شاید باورتان نشود اما اولین خریدار کتابم معلم ادبیات کلاس دوم راهنمایی ام، سرکار خانم زهرا مرادپور، بودند.دبیر فرزانه ای که بعدها فهمیدم بسیار دوستدار کتاب و مشوق اهل کتاب هستند.

روزی که کتابهایم آمد،حال عجیبی داشتم.شادی با چاشنی ترس و دلهره. به کارتونهای بزرگ کتاب که نگاه می کردم، حرفهایی را به خاطر می آوردم که اگرچه پشتوانۀ من برای چاپ کتابم شد اما در همان حد حرف باقی ماند و هرگز جامۀ عمل نپوشید.به هرحال،پروژۀ چاپ کتابم به پایان رسیده بود و من کتابهایم را تحویل گرفته بودم و از این که خود را برای فروش آنها تنها می دیدم،بسیار مضطرب و پریشان بودم.هنوز گرمای اندوهی را که درآن لحظه تمام سراپایم را فراگرفته بود،در وجودم احساس می کنم.اما این احساسات گذرا خیلی زود از وجودم رخت بربستند. من قبول کردم که این هم یک چالش جدید است و طبق معمول برای گذر از آن باید چاره ای بیندیشم و راههای مختلفی را که به ذهنم می رسد یا با آنها آشنا می شوم، امتحان کنم. بنابراین در اولین قدم،خبر انتشار کتابم را در گروه همکارنم (همکاران گروه ادبیات) منتشر کردم وخیلی زود، سیل پیام های تبریک آنان به سویم سرازیر شد.

از میان پیام های محبت آمیز همکاران،یکی از آن ها نظرم را جلب کرد.پیامی که فرستندۀ آن ضمن تبریک نوشته بود: خانم زبردست! من متقاضی کتاب شما هستم. مرادپور» این اولین پیام درخواست کتاب بود که دریافت کرده بودم.نمی دانید در آن لحظه چقدر شادمان شدم.گویی، تمام دنیا را به من داده اند.از خوشحالی سر از پا نمی شناختم.پرتوهای گرم امید در دل سرد و مأیوسم تابیدن گرفت و کم کم باورم شد که من هم می توانم کتابم را بفروشم.

ازایشان تشکر کردم و بعد در شخصی pv)) شماره تماس شان را گرفتم تا برای تحویل دادن کتابها هماهنگ کنم.سپس ضمن گفتگوی تلفنی که عصر با یکدیگر داشتیم از ایشان پرسیدم که چند جلد می خواهند؛ زیرا برای خرید بیشتر از 10 جلد تخفیف گذاشته بودم و ایشان درکمال بهت و ناباوری من 10 جلد سفارش دادند.

حدواً ساعت شش و نیم عصر بود. کم کم خودم را برای رفتن به منزل خانم مرادپور آماده می کردم.از کارتونی که کتابهای کمتری داشت، ده جلد برداشته و در کیفم گذاشتم.بعد با خودم گفتم: چون اولین مشتری ات هستند و ده جلد هم سفارش دادند و از این گذشته معلمت هم بوده اند،چه خوبه تو هم برای تشکر دو جلد به عنوان هدیه به خریدشون اضافه کنی.» و همین کار را کردم.بعد طبق آدرسی که یادداشت کرده بودم، به راه افتادم.

خا نه ی خانم مرادپوردر خیابان امام حسین بود و تا خیابان ما فاصلۀ چندانی نداشت اما برای رسیدن به منزل شان باید مسیری را پیاده روی می کردم. خوشبختانه خیلی زود خانه را پیدا کردم و ایشان با روی باز از من استقبال نمودند و پس از احوال پرسی و تعارفات معمولی، پرسیدند: جایی می خواین برین یا میرین خونه؟» منم صادقانه پاسخ دادم: بیرون کاری ندارم.میرم خونه » ایشان هم اصرار کردند.که : پس اگه جایی نمیخواین برین،بیاین داخل، یه چایی با هم بخوریم» و با کلی تعارف قبول کردم و همراه ایشان وارد منزلشان شدم که در طبقۀ سوم ساختمان قرار داشت.

آن روز عصر، من و خانم مرادپور خیلی با هم حرف زدیم. از کتابهایی که می خواندند و خاطرات دوران تربیت معلمشان تعریف کردند وگفتند: اون سال که من معلم شما بودم، سال چهارم خدمتم بود.» از صحبت هایشان، تازه می فهمیدم چقدر اهل مطالعه و دوستدار کتابند و وقتی از ایشان برای خرید کتابم تشکر کردم،پاسخ جالبی به من دادند و با اشتیاق گفتند: خواهش می کنم خانوم! این چه حرفیه می زنید؟ باید از امثال شما حمایت کرد که قدم در این راه می گذارین.» این حرف خانوم مرادپور خیلی به دل من نشست و در ذهنم باقی ماند؛ به طوری که الان که مشغول نوشتن خاطرۀ آن روز هستم و چند ماه از این دیدار می گذرد، با خودم می گویم: ای کاش مسئولین کشور ما هم این دیدگاه را داشتند.شاید دراین صورت، آثار ارزشمند بیشتری تولید می شد و آینده ی فرهنگی بهتری در انتظار کشورمان بود.»

اذان مغرب را گفته بودند و من باید رفع زحمت می کردم.شربت آلبالویم را خوردم.خیلی خنک و دلچسب بود. بعد کتابها را از کیفم درآوردم و روی میزگذاشتم. خانم مرادپور از دیدن کتابها خیلی خوشحال شدند. آنچه نظر ایشان را جلب کرده بود،جلد زیبای کتاب من بود؛هم ازنظر طرح جلد و هم هارمونی رنگهایش و هم از نظر بسته بندی. چون کتابهای من،تک تک بسته بندی شده بود.خانم مرادپور درحالی که با شادمانی کتابها را می نگریستند،گفتند: به به! چقدر عالی! چقدر قشنگ! چه خوبه که اینا اینطوریه! چون این طوری برای هدیه دادن هم قشنگتره و هم بهتره. من این ده جلد رو برای هدیه دادن از شما خریدم.آخه من به شاگردام یا بچه های خواهرا و برادرام کتاب، زیاد هدیه میدم و چه خوبه که کتاب اینجوری بسته بندی شده باشه.» دربارۀ تعداد کتابها و اینکه دو جلد به عنوان هدیه تقدیمشان کرده بودم،توضیح دادم اما ایشان قبول نمی کردند و می گفتند: شما هنوز اول راهید و متوجه نیستید. باید حساب شده قدم بردارید.» به هرحال با اصرارهای من متقاعد شدند. اما درنهایت، پول آن دو جلد را هم حساب کردند و هرچه من اصرار کردم که: نه ، قبول نمی کنم.» فایده ای نداشت و حرف خودشان را تکرار می کردند. من هم کوتاه آمدم و با خودم گفتم: خب شاید واقعاً من نمی فهمم.»

بعد از پذیرفتن پول، از خانم مرادپورخواستم بسته بندی یکی از کتابها را باز کنند تا صفحه ی اولش را برایشان بنویسم و امضا کنم که ایشان چنین کردند.

هوا دیگر تاریک شده بود. خانم مرادپور تا در خروجی، مرا همراهی کردند وگفتند: من دختر ندارم برای همین نگران میشم که شما تو این تاریکی میخواین برین. اگه میخواین تا سر خیابون همراهتون بیام.» گفتم: نه. ممنون.من عادت دارم بعد غروب خورشید برم بیرون.تا سر خیابونم راهی نیست.میرم.متشکرم.» سپس با این معلم مهربان خداحافظی کردم و با خاطره ای شیرین و درسی بزرگ به سمت خانه مان به راه افتادم.

 

 

اگر شما هم برای فروش کتاب، ایده ای دارید، با من درمیان بگذارید. سپاسگزارم

 

کانال تلگرام کتابم:

https://t.me/azghmasal


خیک نفت

 

نفت فروشی به شاگرد دکانش می آموخت که چگونه با ایجاد خلل درپلۀ ترازو، گاه گاه از فروشندگان، زیادتر بستاند و به خریداران، کمتر بفروشد.شاگرد، او را از کیفر آن جهانی این کار می ترساند. اما او از گناه باز نمی ایستاد. تا این که مرد به امید سودی کلان، عازم سفر دریایی شد وکشتی را با خیک های نفت، پُرکرد. درطول راه، کشتی گرفتارطوفان شد و ناخدا به سبک کردن کشتی دستورداد. مرد از بیم جان خود، با دست خویش خیک های نفت را یکی یکی در دریا می افکند و شاگرد برای افزودن بر ناراحتی او می گفت: انگشت، انگشت مبَر تا خیک، خیک نریزی. »

 

منبع:

 

کتاب

ازقصه تا مثل

 

 

نویسنده

نسرین زبردست

 

تلگرام

https://t.me/azghmasal


نفرین

 

از روزگاران قدیم در هر بُرهه ای از تاریخ، حاکمان و مسئولین بی لیاقتی وجود داشته اند که به جای حل مشکلات مردم و مرهم گذاشتن بر دردهای آنان، با سخنان و رفتارهای غیرمسئولانه شان، نهایت بی تدبیری و ضعف خود را برای همگان به نمایش می گذاشتند. مانند ضرب المثل ننه ام بهتر از تو نفرین می کند» که در آن، حاکم به جای کمک به رفع مشکل به نفرین کردن کارگزار خود می پرداخت.

شرح این مثل را در ادامه زیر بخوانید:

روزی دهقانی به حاکم از یکی از مأموران حکومتی شکایت کرد. حاکم، آن مأمور را بسیارنفرین کرد. دهقان، نا امید شد و راه رفتن پیش گرفت. حاکم از او پرسید: به کجا می روی؟» دهقان جواب داد: نزد مادرم؛زیرا ننه ام بهترازتونفرین می کند. »

 

https://t.me/azghmasal


مَثل

 

قسمت قصه ها و مثل ها » ی کتابم، 186 ضرب المثل و

قصه ی کوتاه داره که اکثراً از مایه های طنز برخوردارند.اما نکته

ی قابل توجه اینه که همین مثل های طنز، خیلی وقتها یک

تجربه یا نکته ی قابل تأمل در دل خود دارند.

مثلاً درضرب المثل یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس

با دندانهام جنگ کنم » می خونیم:

 

مردی را سرزنش می‌کردند که با سلاحی کامل، چگونه ازدشمن شکست خوردی؟

گفت: یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس با دندانهام جنگ کنم؟» ( کتاب از قصه تا مثل، ص 95)

 

اگرچه در ظاهر این ضرب المثل، یک حکا یت طنزآمیز، بیشتر

نیست اما با کمی دقت در می یابیم که هدف راوی، چیزی فراتر

 از خنداندن مخاطب است. وی با لباس طنز می خواهد

اهمیت مهارت آموزی را به خواننده گوشزد کند و بگوید اگر

کامل ترین ابزار و تجهیزات را در هر زمینه ای داشته باشی اما

تکنیک استفاده از آنها را ندانی، هیچ گرهی از مشکلاتت باز

نمی شود وحکایتت می شود حکایت جنگجوی قصه ی ما.

 

 

دوست عزیزم! اگه شما برداشت دیگه ای از این ضرب المثل داری، خوشحال میشم در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذاری. متشکرم

 

دانلود چکیده ی کتاب از قصه تا مثل

در کانال تلگرام

https://t.me/azghmasal


masal

 

همون طور که میدونید، بخش مهمی از ضرب المثل های فارسی دارای نکات تربیتی و آموزنده هستند؛ علتشم اینه که گذشتگان ما به این موضوع خیلی اهمیت می دادند و برای اینکه فرزندانشون در زندگیشون موفق تر باشند، سعی می کردند به شکل های مختلف، تجربیاتشونو به اونا منتقل کنند.

امروز تصمیم دارم به یکی از همین نکات اموزنده که در تربیت فرزند از اهمیت فراوانی برخوداره اشاره کنم. اسم این مَثل هست: تخم مرغ ، شتر می شود» و اما شرح مَثل:

 

 

پسری درکودکی، تخم مرغی ید و نزد مادرآورد. مادر، او را نوازش کرد و کارش را ستود. پسر وقتی بزرگ شد، شتری به سرقت برد و نگهبانان، او را گرفتند و پادشاه دستورقتل وی را داد.هنگام مرگ، پسر به جلاد التماس کرد که اجازه دهد برای آخرین بار، مادرش را ببیند و با اووداع کند. جلاد پذیرفت. مادر را آوردند. پسر به اوگفت: ای مادر! آرزوی من این است که زبان تو را ببوسم. »پیرزن زبانش را ازدهان بیرون آورد. پسر با دندان، زبان مادر را ازبُن کَند و گفت: تخم مرغ ، شتر می‌شود. » (کتاب ازقصه تا مثل، ص 49).

 

نکته ی تربیتی مهمی که این ضرب المثل به ما میگه اینه که مهر و محبت، سر جای خودش و برخورد جدی با کار زشت و ناشایست هم به جای خودش. درواقع اگه رفتار غلط بچه مون رو به حساب بچگیش بگذاریم و از سر عاطفه ی مادری اونو ببخشیم و برخورد لازمو باهاش نکنیم، ممکنه در آینده مرتکب رفتاری بشه که عواقب بدی به دنبال داشته باشه و دلسوزی ما هم در اون زمان، هیچ سودی به حالش نداشته باشه.

پس به قول شاعر ( محمود شبستری) :

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست               

 که هر چیزی به جای خویش نیت»

 

دوست عزیزم! اگر شما هم برداشت خاصی یا نظری درباره ی این ضرب المثل داری، میتونی با ثبت در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذاری. متشکرم

 

 

شما می تونید چکیده ی کتاب رو در پیام رسان تلگرام و سروش به آدرس زیر دانلود کنید:

تلگرام

https://t.me/azghmasal

 

 

 


ضرب المثل، ازقصه تامثل، هم به ناسوتش خورد هم به لاهوتش

 

یکی از ضرب المثل های تاریخی و تأمل برانگیزی که در کتابم به چشم می خوره، مثلی است با نام هم به لاهوتش خورد، هم به ناسوتش ». این مَثل مربوط به نبرد محمد دوم با مسیحیانه که در نهایت به پیروزی او منجر میشه. اول، شرح مَثل:

درهنگام محاصرۀ قسطنطنیه – آن‌گاه که تسخیر روم شرقی مسلم بود – جاسوسان، محمد دوم را آگاه کردند که در شهر، انقلابی بزرگ به پاشده است؛ زیرا کشیشان و به تبع آنان دیگر مردمان در مسئله ای کلامی به دو بخش تقسیم شده اند و هم اکنون امپراطور و سایر سران درکلیسای قدیس صوفی گرد آمده اند و بحث می کنند که آیا زخم وارد بر مسیح، بر جنبۀ لاهوت آن حضرت خورد یا ناسوت او. » محمد فوراً تیری از توپی سنگین به همان کلیسا شلیک کرد و وقتی اصابت کرد، گفت: هم به لاهوتش خورد، هم به ناسوتش. »

درسی که این ضرب المثل به ما میده، اینه که هیچ وقت اسیر بحث و جدل های بی حاصل نشیم؛ به خصوص در شرایط حساس؛ زیرا نه تنها نتیجه ای در بر نداره بلکه فرصتی میشه برای رقیب یا دشمنمون تا با سوء استفاده از غفلت ما، کاری ترین ضربات رو به ما وارد کنه.

 

دوست عزیزم! اگه برداشت متفاوتی از این ضرب المثل داری، با ثبت اون در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذار . متشکرم

 

شما می تونید چکیده ی کتاب رو در پیام رسان تلگرام و سروش به آدرس زیر دانلود کنیید

https://t.me/azghmasal

 

منبع:

 

کتاب از قصه تا مثل

 

نویسنده

نسرین زبردست

 

تماس

09012357069

 

 


a

 

مقدمه ی کتاب ازقصه تامثل» با تعریفی کوتاه از مقوله ی ضرب المثل» آغاز می شود.در بخشی از این تعریف آمده است:

مَثَلها جملاتی کوتاه با مفاهیمی بلند وعمیق هستند که در گذر زمان و در نتیجۀ تبادل افکار و مراودات اجتماعی پدید می آیند وعلاوه براین‌که معانی بلند را موجزومختصربیان می کنند، معمولاً نشان دهندۀ افکار، روحیات وخصوصیات اخلاقی یک جامعه می باشند.»

در بند بعدی مقدمه ضرورت جمع آوری ضرب المثلها درج شده است و نویسنده یکی از مهمترین دلایل حفظ ضرب المثلها را از میان رفتن آنها باتوجه به تغییر شکل زندگی انسان و نیز درون مایه ی درخور توجه مثلها عنوان می کند و دراین باره می نویسد:

با توجه به پیشرفت علم وگسترش روابط اجتماعی، در طول زمان، شاهد این هستیم که مثلهای جدیدی - متناسب با زندگی بشر- پا به عرصۀ وجود می گذارند ومثلهای کهن، نه تنها ازمیدان خارج می شوند بلکه گاه ازصحنۀ حیات فرهنگ عامیا نه نیز رخت برمی بندند. بنابراین ضرورت گردآوری مثلها بیشتراحساس می‌شود؛زیرا هر مثل، حکمت، تجربه و یا منطقی را در دل خود گنجانده است. »

در ادامه ضمن اشاره به کتاب امثال وحکم» دهخدا به عنوان کامل ترین اثر عصرحاضر در زمینه ی ضرب المثلها درباره ی هدف نویسنده از گردآوری کتاب ازقصه تامثل چنین می خوانیم:

بااین حال، حجم زیاد امثال وحکم وپراکنده بودن مثلهای مذکوردرلابه لای انبوهی ازمطالب ونیزدرون مایۀ درخور توجه آنها - که بعضاً حاوی نکات اخلاقی وتربیتی نیزمی باشد - موجب شد، درکنارتلاشهای صورت گرفته دراین راستا، کتاب حاضررا فراهم آورم و درآن پس ازبررسی مفاهیم مثل وجکمت وهمچنین چگونگی گردآوری امثال وحکم دهخدا، به ذکرمثلها وداستانکهای شیرین وآموزندۀ مربوط به هریک بپردازم.»

پایان بخش مقدمه بیان دیدگاه محققان درباره ی اهمیت و جایگاه ضرب المثلهاست که کثرت مثلهای فارسی وتنوع موضوعی آنها حکایت از قدرت زبان فارسی و عظمت آن دارد؛به طوری که محققان می‌گویند، هرچه تاریخ تمدن ملتی کهن تر باشد، حادثه های بیشتری درآن رخ داده است ومثلهای بیشتری درآن به وجود آمده اند. دراین میان، امثال وحکم فارسی به دلیل کثرت وتنوعی که دارد، بیانگرتمدن بزرگ ایران زمین ومردم مجرب آن است. »

 

https://t.me/azghmasal


مثل وحکمت

 

پس از مقدمه اولین بخش کتاب  ازقصه تامثل ، " درآمدی برمثل وحکمت و پیشینه ی جمع آوری آنها " نام دارد که دربردارنده ی مفاهیم گوناگون, پیرامون #مثل و #حکمت می باشد.
این قسمت با ارائه ی تعاریف لغوی و اصطلاحی " مثل " و تعاریف ادبا و دانشمندان #مسلمان و مغرب زمین از این مقوله آغاز می شود که از آن میان, تعریف #لرد_راسل انگلیسی درخور توجه است. وی دراین باره می گوید
" مثل, زاده ی فکر یک جمع و نادره گویی یک فرد است." (ص ۱۴)
در ادامه به منشاء پیدایش مثلها و تاریخچه ی جمع آوری ضرب المثلهای #فارسی, اهمیت آنها ازنظر محتوا و جایگاهشان در #فرهنگ_عامه ی یک ملت پرداخته است.
آنچه دراین باره در صفحه ی ۱۵ کتاب آمده, به طور خلاصه چنین است
"مثل ازنظرمحتوا حاوی اندیشه ای عمیق و سودمند یا انتقادی شدید و #طنزآمیز است که در روزگاران گذشته توسط مردمانی با ذوق و نکته سنج در واکنش به رواج فساد و نابسامانی درجامعه و با هدف هدایت و تربیت خلق و تنبه و بیداری ظالمان پدید آمده اند. "
پس از مثل,نوبت به " حکمت " می رسد. دراین قسمت نیز نویسنده موضوعات مختلف مرتبط با آن نظیر تعریف حکمت, انوع حکمت و جایگاه آن در جامعه, نتایج رواج حکمت و. را بررسی کرده و درنهایت, این بخش را با سخنی زیبا از امام #علی علیه السلام درباره ی اهمیت حکمت به پایان می برد. ایشان می فرمایند
" حکمت, گمشده ی مؤمن است.آن را دریابید حتی اگر از منافق باشد". ( ص ۲۰)
درپایان لیستی از موضوعات مطرح در بخش درآمدی بر مثل و حکمت. ذکر می شود


مثل,
 معنی لغوی و اصطلاحی مثل
تعریف مثل ازنظر ادبای #مسلمان همچون " ابواسحاق محمدبن یزید " معروف به #مبرد و ادبای اروپایی همچون #سروانتس, #لردراسل و.
منشاء پیدایش ضرب المثل ها
مثلها به لحاظ شکل و محتوا
پدیدآورندگان مثلها
 اهمیت ضرب المثل ها
 تاریخچه ی جمع آوری مثلها


حکمت
معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
 انواع حکمت
هدف و غایت هریک از انواع حکمت
 جایگاه حکمت در جامعه
تأثیر رواج حکمت در زندگی فردی و اجتماعی
 زمینه ی پیدایش و رشد حکمت در جامعه

#ضرب_المثل
#ازقصه_تامثل
#نسرین_زبردست


 

https://t.me/azghmasal

l


h

 

پس از خانوم مراد پور، افراد دیگری هم با پیام های امید بخش شان برای خرید کتابم اعلام آمادگی کردند. از جمله خانوم میترا قاسم پور» و خانوم فاطمه نجیب» که هرکدام به همراه همسرشان به منزلمان آمدند، یک جلد خریدند و رفتند و خانوم زینب حق خواه » که به دنبال پیام های خانوم مراد پور و خانم قاسم پور مبنی بر تمایل برای خرید کتاب، ضمن عرض تبریک نوشته بودند: روی من هم می تونید حساب کنید.»

از ایشان تشکر کردم و پرسیدم مایلند چند جلد بخرند؟ پاسخ دادند: همان ده جلد اما الان مشهدم و پس از بازگشت میام می برم.»

با خوشحالی ده جلد از کتاب هایم را در نایلون گذاشتم. از آن پس بی صبرانه روزها را می شمردم تا ایشان برای بردن کتابهایشان پیام بدهند اما از خانوم حق خواه هیچ خبری نشد که نشد. دیگرناامید شده بودم.با غصه کتابها را از پلاستیک درآوردم و به کارتون برگرداندم.

نمی دانم چندم تیر بود که سرگروه درسی ادبیات، سرکار خانوم رضایی» اعلام کردند قرار است گروه ادبیات در مرداد ماه کلاس ضمن خدمت برگزار کند و علاقه مندان برای شرکت به ایشان اطلاع دهند. برای کلاس ثبت نام کردم و به کارهای روزمره ی خودم مشغول شدم. گاهی اوقات هم همراه خانواده ام به مهمانی می رفتم.

یک روز که در خانه ی دخترعمویم بودیم قرار گذاشتیم با آنها و خانوم پسرعمویم همگی به پارک برویم و دور هم آش بخوریم.برنامه ریزی ها را کردیم و دقیقا روز قبل از کلاس روانه ی پارک پرستار شدیم. یکدیگر را پیدا کردیم، آش خوردیم و خلاصه جای شما خالی خیلی خوش گذشت.

موقع بازگشت، من برای خوردن آب به آب خوری رفتم. ناگهان خانوم حق خواه را دیدم. سلام و احوال پرسی کردیم. ایشان گفتند: ببخشید که من نیومدم. راستش ما در مشهد خونه داریم و تابستونا بیشتر مشهدیم . الانم برای کلاس اومدم. حالا اگه فردا میاین، ده جلد برای من بیارین.»

قبول کردم. فردای آن روز،کتابها را در کیفم گذاشتم و همراه خود بردم. کلاس شروع شد اما از ایشان خبری نبود. هرکس به کلاس وارد می شد، نگاهش می کردم اما نبود. با خودم می گفتم : ای بابا! اینم که نیومد.بیخودی بار سنگین کشیدم آوردم.»

درهمین فکرها بودم که سرانجام سروکله ی خانوم حق خواه، پیدا شد. خوشحال شدم. همان طور که نشسته بودم، به نشانه ی سلام، سرم را تکان دادم و در زنگ تفریح بین دو کلاس، کتاب ها را به ایشان تحویل دادم. خانوم حق خواه تشکر کردند و شماره ی کارتم را گرفتند من هم برگشتم و مشغول خوردن چایی و حرف زدن با خانوم قاسم پور شدم. ناگهان متوجه شدم خانم حق خواه در آن سوی میز، رو به رویم ایستاده اند. با تعجب پرسیدم: چیزی شده؟»پاسخ دادند: خانوم زبردست! از این کتاب چندتا دیگه همراهتونه؟»

گفتم: هیچی. شما گفته بودید 10 تا. منم 10 تا آوردم.»

- آره ! ولی راستش امروز، روز تولدمه. من همیشه روز تولدم به بقیه هدیه میدم. الان که کتابای شما رو دیدم با خودم گفتم چه خوبه امسال کتاب شما رو به همکاران حاضر درهمین جلسه هدیه بدم.

نمی دونید در اون لحظه چه احساس داشتم. شادی، هیجان، حیرت و واقعاً از تعجب داشتم شاخ در می آوردم.اینقدر حیرت زده بودم که فکر کنم خانوم حق خواه از طرز نگاه و حالت چهره ام متوجه شدند و خیلی عادی گفتند: من همیشه روز تولدم به دیگران هدیه میدم.»

با همه ی وجودم ازشون تشکر کردم و الان هم که دارم این خاطره رو می نویسم، ممنون و مدیون لطف و محبت بی دریغشون هستم؛ چون خرید ایشون و اهدای کتاب من به همکاران حاضر، نتایج خوبی رو برای من به دنبال داشت؛ به طوری که ظهر وقتی به خونه رفتم، پیام خانوم عصمت دهقان»، مدرس کلاس ضمن خدمت رو دیدم که نوشته بودند: چه کتاب نغزی نوشتید استاد! دست مریزاد!»

راستش تا حالا کسی به من نگفته بود استاد». خیلی خجالت کشیدم و تشکر کردم. ایشان که چند صفحه از کتاب را خوانده بودند، از من خواستند یک ربع اول جلسه ی بعد در کلاس کتابم را بیشتر به همکاران معرفی کنم و درباره ی آن توضیحات لازم را بدهم. من هم با کمال میل قبول کردم. همچنین پیشنهاد دادند کتابم را همه جا با خودم ببرم و معرفی کنم و در نهایت پنج جلد کتاب هم سفارش دادند. خانوم زهره ملک» هم پنج جلد کتاب از من خریدند و خانوم قاسم پور که قبلاً یک جلد خریده بودند و یک جلد هم از خانوم حق خواه هدیه گرفته بودند، از من خواستند یک جلد دیگر برایشان بیاورم تا این دو جلد را به دو دوست صمیمی شان هدیه دهند.

تمام این اتفاق های خوب چه زیبا رقم خورد؛ آن هم با دل دریایی خانوم حق خواه که در مجموع، 24 جلد خریدند و سخاوتمندانه به همکاران حاضر در کلاس اهدا نمودند و زمینه ساز خرید 11 جلد دیگر شدند.

از جان و دل، سپاس شان

کانال کتاب

ازقصه تامثل

 

اثر

نسرین زبردست

 

تلگرام

https://t.me/azghmasal

 

سروش

@azghmasal

 


ah

 

  امثال وحکم و چگونگی نگارش آن

دومین فصل کتاب ازقصه تا مثل به اثر سترگ دهخدا یعنی #امثال_و_حکم اختصاص دارد که کامل ترین کتاب در زمینه ی ضرب المثل، #حکمت ، #کنایات و . می باشد و علامه علی اکبر #دهخدا در فاصله ی سالهای 1308 تا 1311 آن را در قالب یک دورۀ چهارجلدی و در #تهران منتشر کرد.
البته در دوره ای که دهخدا به جمع آوری ضرب المثل ها، کنایات و سخنان حکمت آمیز پرداخت، ادبا و دانشمندان دیگری نیز به گردآوری ضرب المثل های فارسی روی آورده بودند اما نکته ی قابل توجه این است که دهخدا در کنار تألبف لغت نامه وتصحیح ده ها اثر دیگر، توانست، کامل ترین مجموعه ی مثل وحکمت را تاروزگار خود وحتی تا به امروز پدید آورد و اثری ماندگار درکنار دیگر آثارش برای فارسی زبانان به جا بگذارد.
بدین ترتیب باتوجه به ارزش و عظمت دوره ی چهارجلدی امثال وحکم دهخدا، نویسنده در بخش دوم کتاب خود به این اثر و نحوه ی گردآوری و نگارش آن پرداخته است.
لیستی از موضوعات مندرج در فصل دوم به شرح زیر می باشد:

- اشاره به تالش هایی که برای جمع آوری ضرب المثل ها همزمان با دهخدا صورت می گرفت.
 -
مشخصات ظاهری امثال و حکم مانند تعداد صفحه, فهرستها , تعداد مثل,حکمت,و. موجود در کتاب, مدت زمان انتشار کتاب و.
 - فکر اولیه ی دهخدا برای گردآوری ضرب المثل ها در کودکی
 - نحوه ی جمع آوری فیش های امثال و حکم
 -  حق التألیف دهخدا
 - دستیار دهخدا در تألیف نهایی کتاب
 - نامگذاری کتاب
 - مقدمه ی کتاب
 - شیوه ی تنظیم مطالب کتاب و ترتیب مطالب آن
 - بازتاب انتشار امثال و حکم در محافل #ادبی آن زمان.

 

کانال کتاب

ازقصه تا مثل

https://t.me/azghmasal

سروش

@azghmasal

 

 

 


an

 


قصه ها و مثل ها


سومین بخش کتاب #ازقصه_تامثل ، قصه ها و مثل ها » نام دارد. این بخش که بیشترین حجم کتاب را شامل می شود، دربردارنده ی آن دسته ازضرب المثل های #امثال_و_حکم دهخداست که در ذیل هر مثل، قصه ی کوتاه مربوط به پیدایش آن آمده است.
#قصه ها و مثل های بخش مذکور از تنوع موضوعی قابل ملاحظه ای برخوردارند. مضامین #اخلاقی ، #اجتماعی ، #طنز و #تاریخی عمده ترین موضوعات قصه مثل های بخش سوم از کتاب حاضر است که هریک به نوعی در زیر پوسته ی طنز و سرگرم کننده ی خود، پندی لطیف و نکته ای ظریف را گوشزد می کند.
نکته ی قابل تأمل دیگر،این است که شخصبت ها و طبقات مختلف جامعه در جای جای ضرب المثل های کتاب، حضوری پررنگ دارند. حاکمان، قاضیان، درباریان، پزشکان، کسبه و اهل بازار, مردم عادی از زن ومرد گرفته تا کودک و پیر و جوان و حتی حیوانات, همه وهمه در صفحات مختلف کتاب حاضر می شوند و به ایفای نقش می پردازند.
البته باید توجه داشت که برخی از این شخصیت ها افراد ناشناس و عده ای دیگر، از اشخاص حقیقی، دینی و تاریخی می باشند.
#پیامبرانی مثل حضرت #محمد ، #عیسی ، #سلیمان و.، پادشاهانی نظیر #انوشیروان ساسانی، شاه #عباس_صفوی، ،#کریم_خان زند، سلطان #محمود_غزنوی و وزرای آنها همچون #بزرگمهر حکیم و خواجه حسن #میمندی ، ادیبانی مانند #سعدی و خواهرزاده اش #ملاقطب_شیرازی و دیگر اشخاص سرشناسی _که هویت حقیقی آنها درهاله ای از ابهام است_ همانند #ملانصرالدین و #جحی و دهها شخصیت دیگر از جمله افراد حاضر در کتاب ازقصه تا مثل هستند.
در پایان باید توجه داشت که ضرب المثل های این کتاب _که گلچینی از مثل های ناب #فارسی است_ همگی برآمده از متن اجتماع هستند به همین علت، طبقات مختلف جامعه درآنها حضوردارند و با داستانهای خود، گاه ما را سرگرم می کنند، گاه پند واندرزمی دهند وگاه به تفکر وا می دارند . بدین ترتیب مثلهایی بی شمار با موضوعاتی گوناگون ازخود به یادگارمی گذارند که این خود نشان دهندۀ قدرت زبان فارسی وعظمت آن است؛چنان که محققان می‌گویند، هرچه تاریخ تمدن ملتی کهن تر باشد، حادثه های بیشتری درآن رخ داده است ومثلهای بیشتری درآن به وجود آمده اند. دراین میان، امثال وحکم فارسی به دلیل کثرت وتنوعی که دارد، بیانگرتمدن بزرگ ایران زمین ومردم مجرب آن است. » (ازقصه تامثل، ص 12).

 

کانال کتاب

ازقصه تامثل

https://t.me/azghmasal

 

سروش

@azghmasal

 

 

 


kh

 

از خدا کم نخواه

سلیمان نبی، اسطوره ی ثروت و قدرت در جهان است

او هنگام دعا به خداوند می گوید:


خدایا! به من ملکی عطا کن

که تا به حال به کسی نداده ای

و بعد از من هم به کسی عطا نخواهی کرد»


او همه چیز را با هم می خواهد

چون به قدرت نامحدود خداوند ایمان دارد

او باور دارد و دریافت می کند

پس تو هم باور کن و هنگام دعا کردن، زیاده خواه باش

نترس



کانال کتاب ازقصه تا مثل

https://t.me/azghmasal


dd

 



دیکتاتورها می خواهند

شما کتاب نخوانید
و همیشه در ترافیک بمانید

می خواهند
مواد بزنید و الکل مصرف کنید
و دائمأ سر موضوعات کوچک به جان هم بیفتید
تا زمان و آگاهی را از دست بدهید
و چیزی بزرگ به نام #امید در درونتان نابود شود

پس لطفأ
#کتاب بخوانید
و کارهایی را که دیکتاتورها دوست دارند
انجام ندهید

کانال کتاب #ازقصه_تامثل

اثر
#نسرین_زبردست

 

https://t.me/azghmasal

 


تو را به قامت بلند زوزهایت می شناسند

به پرتوهای پرفروغ آفتاب

به آب تنی داغ دشت با تن سرد جویبار

و باروری زمین، زیر نگاه های آتشین خورشید

 

تو را به خنکای دلچسب باد

و بازی سرانگشت نسیم

با تن سیز برگ ها می شناسند

به سایه های بیقرار باغ ها

و آرایش شاخه ها

با ریسه های میوه های رنگارنگ

 

تو را به طعم ترش و شیرین لواشک و زردآلو

و نوبرانه های بی تکرار فصل های سال می شناسند

به دل انگیزی غروب های طولانی ات

و خاطره آفرینی جای خالی قدم هایت

 

تو را، ای همه برکت، ای همه سرسبزی

و ای معنی بی پایان بخشندگی

به امتداد روزهای آفتابی ات می ستایم

و هرگاه عقربه های ساعت قلبت

روی دقیقۀ صفر بایستد

و پرندۀ زمان

آخرین ضربان نبض تو را بنوازد

من

در ابتدای جادۀ بارانی مهر

و در آستانۀ پرتکرار تقویم روزها

تولد دوبارۀ تو را

به انتظار خواهم ایستاد

 

به فلم

نسرین زبردست

 

اینستاگرام

zebardastnasrin


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها